هرگز از مرگ نهراسيدهام
اگرچه دستاناش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراس من باري همه از مردن در سرزمينيست که مزد ِگورکن از بهاي آزادي آدمي افزون باشد.جُستن -يافتن -و آنگاه به اختيار برگزيدن
و از خويشتن ِ خويش باروئي پيافکندن اگر مرگ را از اين همه ارزشي بيشتر باشد
حاشا که هرگز از مرگ هراسيده باشم.
۲ نظر:
چه خوش گفتی
آی گفتی
ارسال یک نظر